يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ق.ظ
این در طریقت ما کافری ست...
بسم الله
گاهی زبان حرف زدنت ، چشم نگاه کردنت بسته می شود.!
اصلا لازم است گاهی ساکت
گوشه ای بنشینی و به آخر چشم ببندی
که چگونه می رود این زندگی به انتها . که چگونه می گذرد...
این روزها حال و هوای من ابری است ؛اما انگار آسمان با باران قهر کرده است...
این روزهای آلوده و دلگیر تنها نفس های عشق است که زنده ام نگه داشته است...
شهریورِ پر از هوای ابری َام ، تمام می شود و من دوباره به پاییز برمی گردم
اینبار برای تو ، برای بازگشتن به تو می آیم ...
که مبادا فکر کنی این نوکر تنهای خسته
ارباب را فراموش کرده ،که این ،در طریقت ما کافریست....
پاییز را با عاشقانه ای به نام "محرم" آغاز میکنم
تا بدانم عشق از وجود تو آبرو گرفته است "یا قتیل العبرات"
الی الظهور...:
دستانت
ابر بهاریند
اگر نباشند
جهان از تشنگی خواهد مُرد...
۹۳/۰۶/۳۰