تو هیئت همه سینه می زدند
فقط یک نفر کناری سرش را به دیوار می کوبید و
حسین حسین می گفت...
بعد از هیئت دیدمش؛
دستی در بدن نداشت...
یا علمدار حسین...
...در زن، جلوه کردن ها و خود نمایی ها ریشه دار است. می خواهد چشم ها را به خودش جلب کند و زبان ها را به دنبال خودش بکشد. مواظب باش اسیر چشم ها و زبان ها نشوی و سعی کن تا به گونه ای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالت ها و رفتارت نسازی و آن ها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را می گیرد و تو را رها نمی سازد.
حجاب؛ یعنی همین دقت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی. حجاب فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هردو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم ها و دل ها را {پیش خود} نگه ندارند و در دنیا نمانند.
نامه های بلوغ-ص133 – عین-صاد